مهاجرت دستهجمعی
فلورا در میان ۸۰۰، ۰۰۰ نفر است که از سال ۱۹۷۵ در یک بحران بینالمللی انسانی که سالها به طول انجامید از ویتنام گریختند . این مهاجرت در سال ۱۹۷۸ به اوج خود رسید و در آن زمان حدود ۵، ۸۰۰ نفر از پناهندگان در کشورهای آسیایی پیاده شدند و تمایلی به پذیرش آنها نداشتند و تعداد بیشماری از آنها در دریا کشته شدند .
رئیسجمهور جیمی کارتر با دستور دادن به کشتیهای آمریکایی برای نجات پاسخ داد و پس از آن تعداد پناهندگان پذیرفته در آمریکا از ۷۰۰۰ تا ۱۴، ۰۰۰ دلار در ماه ، علیرغم رایگیری که اکثریت آمریکاییها مخالف آن بودند ، را دو برابر کرد .
فلورا میگوید : " من از تصمیم U.S.'s برای پذیرش من در این کشور بسیار لذت بردم .
فلورا از تصور اینکه چه چیزی ممکن بود به او تبدیل شود امتناع کرد ، اداره کارتر تصمیم گرفت که پناهندگان ویتنامی را بپذیرد .
در پایان ، تقریبا ً همه خانوادهاش از جمله همسر آیندهاش ، مادرش و یک خواهر از دست رفته او برای پذیرش در ویتنام به آمریکا رسیدند .
فلورا میگوید : " من دوست دارم در مورد مسیرهای فرضی زندگی ام فکر کنم . در عوض ، من بر روی آینده و توانایی من برای برگرداندن زمان ممکن و به اشتراک گذاشتن داستانم برای الهام بخشیدن به دیگران تمرکز میکنم ."
این داستان شامل بسیاری از سختیها و پیروزیهای احتمالی خواهد بود .
فلورا میگوید که وقتی ۲ ساله شد ، پدرش در یک حمله خمپارهای کشته شد . این مرگ ، خانواده نژاد چینی را چنان گرفتار فقر کرد که مادرش دختر نوزاد خود را به زوج دیگر سپرد .
در ساعت ۱۱ ، همانطور که جنگ ویتنام در سراسر حومه شهر شدت گرفت ، فلورا به عنوان یک مستخدم در یک کارخانه کار میکرد . این جنگ در ۳۰ آوریل ۱۹۷۵ پایان یافت ، زمانی که ویتنام شمالی و ویتنام Saigon ، پایتخت Vietnam's جنوبی را به تصرف درآوردند، جنگ را پایان دادند و همه ویتنام را به یک دولت سوسیالیست و تکحزبی تبدیل کردند.
دولت جدید کمونیستی " اردوگاههای آموزشی " و اقدامات بازدارنده دیگر علیه مخالفان سیاسی و کسانی که با آمریکاییها همکاری کرده بودند را آغاز کرد .
فرار به سمت آزادی
شورش | تماس | جربزه | جهانی | شهره | مسافر |
فلورا و دو برادر از پایتخت سقوط کرده فرار کردند و نام " هو چی مین " را تغییر دادند و در آنجا در معرض خطر سربازگیری نظامی قرار گرفتند . او گفت که برای سه سال در حومه شهر مخفی شدهاند ، آنها بر روی محصولاتی که کاشتهاند و حیواناتی که شکار کردهاند ، از جمله سوسمارها و porcupines ، جان سالم به در میبرند .
این دو برادر گاهی ترسیده و اغلب گرسنه بودند ، ولی آنها نیز آزاد بودند .
فلورا میگوید : " ما در وسط شب آواز خواندیم ، خیلی جالب بود .
فرار او بعد از یک خواهر و برادر شوهر در سال ۱۹۷۹ به دست آمد و ۱۱ مکان برای خانواده در یک قایق ماهیگیری تنگ و متعفن پیدا کرد . او گفت که سفر وحشتناک پنج روز و شب وحشتناک به طول انجامید و با آب و غذای کمی در برابر طوفانها ، کشتیهای غرقشده و دزدان دریایی آسیبپذیر بود . قبل از اینکه آنها در اندونزی فرود بیایند یک کودک نوپا کشته شد .
فلورا میگوید : " ما میدانستیم که کمتر از ۵۰ درصد شانس زنده ماندن وجود دارد .
بیشتر خانواده او در کالیفرنیا ساکن شدند ، که همراه با تگزاس ، بیشتر پناهندگان ویتنامی را پذیرفتند .
اما او Roanoke و زندگی با خانواده اختیاری خود ، جک و آدری فلورا را ترجیح میداد .
او در مدت سه سال از دبیرستان فارغالتحصیل شد و در حالی که در حال کار نیمهوقت بود، مواد غذایی را کیسه کرد و پذیرفته شد .
او به مدرسه spartan که محل تحصیل adoptive بود ، رفت و گفت که یاد دوران کودکی اش در ویتنام را به یاد او میاندازد .
وی گفت که He's از زمان ورود به آمریکا دچار تبعیض چندانی نشده است و به آسانی نادیده گرفته میشود .
فلورا میگوید : " برای ذهن - احساس تاسف میکنی . "
از آغاز حرفه نظامی خود ، "Lapthe فلورا " احساسی به خود گرفت . به عنوان ستوان جوان هنگ پیاده ۱۱۶th در سال ۱۹۹۱ ، زمانی که کاپیتان اریک بار با او ملاقات کرد، واضح بود که این داستان پیشینه او بود که او را منحصر به فرد کرد .
منبع سایت
ارمنی | توافقنامه | غنایم | تسلیم | ضوابط و مقررات معافیت موارد خاص | نحوه خواندن درس ریاضی مخصوص داوطلبان گروه انسانی کنکور سراسری |
- ۹۸/۰۱/۲۶