میلر با تنفر گفت : " من به اطراف نگاه کردم تا رهبر گروه را ببینم و او فرار کرده بود . "
چند ساعت بعد ، پس از اینکه او به بار کردن زخمیها در یک جیپ کمک کرده بود ، به شرکت او برگشت و رهبر آن را شناسایی کرد .
میلر گفت : " من حدود شش تا هشت پا دورتر از او بودم و چاقوی خود را بیرون آوردم .
او گفت که رهبر این گروه ، به سربازان دیگر دستور داد تا میلر را در خلیج نگه دارند . بعدا ً، با فشار متفقین برای تسخیر رم ، زمان کمی برای انتقام بود .
میلر در مورد لباس خود ، هنگ ۱۷۹th ، و بخش پیادهنظام گفت : " ما قرار بود اولین نفری باشیم که وارد رم میشویم. " او مدال خصوصی و مدال ستاره مدال برنز را در اختیار داشت .
همانطور که معلوم شد ، میلر جزو اولین کسانی خواهد بود که در رم خواهد بود ، اما به عنوان یک فاتح نیست . او در خدمت سربازی بود که هنگام اسیر شدن به اسارت درآمد .
" من داوطلب شدم که به عنوان یک قهرمان باشم ، نه به خاطر یک قهرمان ، بلکه به این دلیل که کار درستی بود . او در مورد اینکه چگونه دستگیر شدهاست گفت : " من جلوتر از گروه بودم . "
در رم ، میلر گفت که از سوی the نازی مورد بازجویی قرار گرفت که به دنبال اطلاعات در مورد نیروهای متفقین بود .
او گفت : " من به آنها گفتم که شب گذشته به شرکت من پیوستهاند .
سنگ | ارث | چهار | مستقر | اجساد | منتقل |
میلر گفت : " سفر به یک اسیر آلمانی از اردوگاه جنگی در کامیونهایی آغاز شد که درست از کنار واتیکان عبور میکردند " و افزود که او و اسرای جنگی بعدا ً برای سوار شدن قطار به واگنهای جعبه بسته شدند . قطار یکبار در راه توقف کرد تا به آنها اجازه دهد کسانی که از شرایط غیر انسانی مردند - - نه غذا و آب خیلی کوچک .
او گفت که در اواخر سفر آنها مجبور به حرکت بودند .
میلر در مورد این که گرسنگی چقدر شدید شدهاست گفت : " هر بار که نزدیک یک درخت رسیدم ، برگها را از شاخهها کندم و آنها را میخوردم . "
و سربازان آلمانی ، طبق داستانهایی که میلر طی سالها با خانوادهاش به اشتراک گذاشته بود، هیچ ترحمی نشان ندادند .
داگلاس میلر ، پسر veteran's ، این داستان را به خاطر میآورد :
یک زندانی نتوانست ادامه دهد ، بنابراین نازیها او را با تانک به عنوان درسی به بقیه منتقل کردند . دیگر اسرا زمانی که نگهبانان از منطقه خارج شدند ، تلاش کردند فرار کنند . با این حال ، " ناپدید شدن نگهبانان " یک نیرنگ آشکار بود ، زیرا آنها ناگهان دوباره ظاهر شدند و زندانیان فراری را که دستورها را نادیده گرفته بودند ، رد کردند .
در اردوگاه زندان ، میلر گفت که او برای کار در مزارع داوطلب شدهاست چون به معنی دریافت جیره غذایی اضافی است. اما به زحمت میتوانست گوشت روی استخوانهایش را نگه دارد .
باز هم پسر Miller's یک بینش به اشتراک گذاشت :
" شرایط در the زشت بود . شپش بدن در همه زندانیان بود . با توجه به وضعیت ضعیف زندانیان به دلیل تغذیه ضعیف و کاهش چشمگیر وزن ، مسائل مربوط به شپشهای دریایی ، یک عذاب مداوم بودند ."
در زمانی که اردوگاه اسرای جنگی در بهار ۱۹۴۵ آزاد شد ، وقتی جنگ در اروپا پایان یافت ، میلر گفت : " I'd از ۱۸۰ پوند به بیش از ۱۰۰ پوند رسیدهاست ."
با این حال این موضوع او را از گفتن liberators در یک واحد تانک که میخواست به واحد خود باز گرداند ، متوقف نکرد .
او گفت : " آنها گفتند ، شما شبیه آشغال هستید و من میتوانم آن را چند مایل بیشتر کنم . "
و بدین ترتیب میلر به همراه حدود ۳۰۰ تن دیگر از اسرای جنگی سابق به آمریکا بازگردانده شد .
" آنها شما را پشت یک میز با نصف مرغ ، بستنی و سایر غذاها نشاندند . تا وقتی که غذا بخورید باید بروید . میخواستند قبل از آمدن ما تو را پروار کنند . من حدس میزنم که همه ما شبیه یک مشت اسکلت بودیم ."
او نه روز را در کوههای Catskill در شمال نیویورک " برای آرامش " به سر برد قبل از اینکه به فورت Dix ، نیوجرسی سپرده شود .
میلر گفت : " وقتی ما در آنجا بودیم ، آنها به ما اجازه دادند تا یک ماموریت نزدیک به خانه مان انتخاب کنیم و من بیمارستانی در Canandaigua انتخاب کردم ، چون آنها هر گونه کمک غیر نظامی دریافت میکنند . "
منبع سایت
سبک | اهتزاز | تاسیسات | آغاز | چه کسانی می توانند معافیت ایثارگری بگیرند | ثبت نام دوره کارشناسی بدون کنکور دانشگاه علمی کاربردی سال 96 |
- ۹۷/۱۲/۲۳